1)جنگل سحرآمیز
2)هدف
3)ی روز بارانی
3)تلخی و شیرینی زندگی
4)اتوبوس شلوغ
مقدمه: زندگی سرعتی چون باد دارد و هیچ وقت نمی توانید آن را کنترل کنید و فقط می توانید از خنکای آن لذت ببرید. زندگی چون بوی خوش گلی سرخ و معطر دمی مشام شما را مسرور کرده و تا قبل از اینکه مست شوید، عطرش رفته و فقط یادی مبهم از آن برای شما می ماند.
بدنه: زندگی همان حصیر زیر دست یک پیرزن است که ردیف به ردیف با آواز ملایمش می بافد و با کسی کاری ندارد و وقتی به پایان می رسد، فقط به اندازه خودش است. زندگی همان نقش روی یک فرش است که هدف تصویرگر و بافنده اش، نقش بستن یک منظره زیبا روی یک تابلوی قیمتی است که هدفش از ابتدا مشخص بود.
هدف زندگی و یا نهایت امال خود را در یک دفتر دور از چشم دیگران یادداشت کن و برای خودت مرحله به مرحله و مانند یک معما حل کن و راه حل را به یاد دار تا در مواقع ضروری به کار بری، هدف زندگی هر کس متفاوت است، یکی به دنبال علم و دیگری در راه ثروت و آن یکی در سمت و سوی شهرت، یکی معلم می شود و یکی پزشک و دیگری مهندس و هر کس راهی دراز در پیش می گیرد.
یکی در راه کمک به مردم قدم بر می دارد و دیگری در راه خودش و خواسته های خودش، یکی به کمک بیماران می رود و دیگری از خلق می برد. قانون زندگی این است هرکس هدفی دارد و غایتی و بهتر است خوب بدانیم که در هر هدفی و برنامه ای خداوند را در نظر گرفته و توکل کنیم که اگر هرچه قدر توانمند و قدرتمند و بزرگ باشیم به توکل محتاجیم حافظ بزرگ فرموده: رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش. یعنی در طی مسیر زندگی و رسیدن به هدف اگر هزارن ابزار و وسیله هم در اختیار داشته باشی به راهنمایی یک نیروی برتر نیازمند هستی.
نتیجه گیری: زندگی تو مانند یک فرش ابریشم هزار رنگ زیباست، بهتر است از ابتدا زیبا و بی نقص و با هدفی جذاب شروع کنید و تحت تاثیر دیگران قرار نگیرید و بدانید که تعیین هدف امری شخصی و فردی است و دیگران نمی توانند برایتان کاری کنند.
تاج لطفا👑🧸🌱